لکنت زبان و نقد فیلم سخنرانی پادشاه:

یک سالی می شد که فیلم سخنرانی پادشاه را از دوستان گرفته بودم و با وجود اصرارهای پی در پی ، و اینکه مربوط به لکنت زبان است ، موفق به تماشای آن نمی شدم . ولی نه به خاطر کمبود وقت و گرفتاری ، بلکه از بس فیلمهای بی محتوا دیده بودم که ذوق فیلم دیدنم کور شده بود و دستم جلو نمی رفت .

هفته پیش مثل اینکه ویتامین فیلم دیدنم کم شده باشد ، نشستم و این فیلم دو ساعته را آنچنان با دقت دیدم که هشت ساعت طول کشید ! و هر چه از اول زندگی تا به حال احسنت و باریکلا و ای ولا گفته بودم ، نثار فیلم نامه ، کارگردان و بازیگران نمودم . سخنرانی پادشاه یا گفتار پادشاه ( king’s speech ) فیلمی است که به خوبی از پس موضوعی انتزاعی و دشوار بر آمده و زمینه را برای به تصویر کشیدن اسرار مگوی عارضه لکنت زبان باز نموده است .

این اولین باری است

که نقش لکنت کردن اجرا می شود ولی بیننده های لکنت دار را به خوبی جذب می کند . باید دانست تمامی نقش هایی که تا کنون با لکنت زبان اجرا شده ، برای افراد لکنت دار باری بوده بر خاطرات ناگفته آنها ، زجری بوده که به درد لکنت آنان افزوده و احساس نامطبوع و چندش آوری را به آنها تحمیل نموده است .

دوک یورک پسر کوچک پادشاه بریتانیا ، بر خلاف میل باطنی خود رفته رفته به سوی جانشینی پدر کشانده می شود . زمان قبل از جنگ جهانی دوم است و مهمترین وظیفه پادشاه ایجاد پیوند و همبستگی ملی می باشد ؛ که این مهم با ایراد سخنرانی و صحبت شخص پادشاه میسر می گردد . اما دست روزگار ابزار سخنرانی این جانشین پادشاه را مختل ساخته است ؛ او لکنت زبان دارد ! او مجبور است برای حل این مشکل از گفتار درمانهای آن زمان بهره جوید .

اساس و روند این داستان ( واقعی ) بر دو پایه استوار است :

۱- دیدگاهها و چالش های درمانجو

که پر است از درگیری های ذهنی شخص

ناامیدی ، بهانه جویی ، استیصال ، شکاکیت ، بدبینی ، نگرانی ، چون و چرا ، خواستن و نتوانستن ، خود کم بینی ، پرخاشگری ، احساس متفاوت بودن و … که همه حکایت از دست اندازهایی دارند که در ذهن شخص لکنت دار شکل می گیرند .

۲- دیدگاهها و چالش های درمانگر

به یقین تحسین برانگیزترین بخش فیلم از نگاه یک گفتار درمان ، مربوط می شود به تدبیرها و برخوردهای حساب شده درمان کننده .

شاید بتوان با اطمینان گفت که تمامی گفته ها و رفتارهای درمان کننده از جمله انتخاب کلمه ها ، جمله بندی ها ، حالت ها ، حرکت ها ، بی محلی ها ، توجه ها ، تحمل کردن ها و … را باید هدفمند دانست ؛ و هدف چیزی جز آزادی دوک از زندان لکنت زبان نیست . با این همه ، فیلم جدا از توانایی های برجسته ، از نگاه موضوع « لکنت زبان » « درمان شونده » و « درمان کننده » ضعف هایی دارد که به نقد آن خواهیم پرداخت .

گفتار درمان اول

فردی است با تحصیلات دانشگاهی ولی نا آشنا به ماهیت لکنت زبان ، که خود در وضعیت « عدم تعادل » قرار دارد . طبیعی است کسی که در حرفه اش تسلط نداشته باشد ، ضعف ها و عدم تعادل خویش را به مراجعین منتقل خواهد کرد . او تلاش می کند با اجرای چند توصیه و راهکار معمول ، عمل « لکنت کردن » دوک را متوقف سازد :

۱- قربان نفس عمیق بکشید

۲- حنجره تون رو شل کنید

۳- سیگار کشیدن شمارو آروم می کنه و بهتون اعتماد به نفس می ده

۴- از دوک می خواهد هفت تیله را در دهان خود بگنجاند و بعد کتاب بخواند و توضیح می دهد که این کار دموستنس ( خطیب یونان باستان ) را درمان کرده است .

نقد و بررسی فیلم سخنرانی پادشاه

داستان افسر و جبهه

روزی افسری در خط مقدم جبهه دستور عقب نشسنی می ده ؛ فرمانده با عصبانیت از او می پرسه که به چه دلیل دستور عقب نشینی دادی ؟

  • افسر : قربان به چهار دلیل
  • فرمانده : زود باش بگو
  • افسر : قربان اول اینکه فشنگامون تموم شده بود ، دلیل دوم اینکه …
  • فرمانده در اینجا حرفای افسرو قطع می کنه و می گه همین یه دلیل کافیه دیگه بقیه شو لازم نیس بگی

همان جمله اول گفتار درمان کافیست که حتی بهترین درمان کنندگان لکنت زبان نتوانند موفقیتی در درمان به دست آورند . اولین هدف درمان کننده لکنت زبان این است که درمانجو را از ارتباطات و دیدگاه هایی که با لکنت او پیوند دارند دور سازد ؛ تا همزمان شخص بتواند با تمهیداتی ، تعادل خویش را در ارتباطات مختلف بازسازی نماید .

گفتار درمانی که از توانایی ، تسلط و تعادل برخوردار است و می تواند اهداف جنبه های درمان لکنت زبان را پیش برد ، به یقین اگر بخواهد اسیر یا مجذوب شرایط و موقعیت درمانجوی خود قرار گیرد ، دیگر نمی تواند در وی نفوذ کرده و اصلاح و تغییری در او ایجاد نماید . در این صورت گفتار درمان به شیر بی یال و دم واشکم تبدیل می شود ؛ به خصوص اگر این نکته حساس را درک نکرده باشد که لازمه ارتباط درمانگر و درمانجو ، برادری و برابری است .

وقتی درمانگر می گوید « قربان نفس عمیق بکشید » یعنی :

_ فرسنگ ها دوری از درمانجو

– یعنی پذیرش و تائید پیوندهایی که با لکنت دوک برقرار شده است

– یعنی آقای دوک شما خیلی از من بالاتر ، فهمیده تر و توانمندتری ؛ حال من ضعیف و ناتوان می خواهم دست شما را بگیرم و به تعادل برسانم !

_ یعنی تشدید ناباوری به درمان ، ناامیدی و احساس یاس و درماندگی

– یعنی عدم اعتماد درمانجو به درمانگر

به مصداق داستان افسر و جبهه ، درمانگر در همان جمله اول آخرین تیرش را به توانایی های احتمالی خود در امر درمان شلیک می کند !

همسر دوک ( ملکه ) که نگران شرایط جدید شوهرش شده است ، دست به تحقیق می زند تا شاید کسی را بیابد که بتواند به پادشاه آینده کمک نماید . او برخلاف میل دوک از گفتار درمان دیگری وقت می گیرد و به دیدن او می رود .

گفتار درمان دوم   

« لیونل لوگ » در فیلم سخنرانی پادشاه مردی است که تحصیلات دانشگاهی ندارد ولی دست روزگار او را به سوی درمان لکنت زبان کشانده است . شخصیت خاص و تجربه های موفق او سبب شده تا در زمان خود شناخت خوبی از درمان لکنت زبان به دست آورد . او برخلاف شیوه های مرسوم درمان این عارضه _ که متاسفانه تا به امروز هم ادامه دارد _ لکنت زبان را در لب و زبان جستجو نمی کند ؛ بلکه نگاه او به اصلاح و باز سازی دیدگاه ها و ارتباطات آسیب دیده شخص لکنت دار می باشد .

ملکه از گفتار درمان می خواهد که درمان را در قصر انجام دهد ؛ ولی لوگ اسیر شرایط ملکه نمی شود . او در ذهن خود همه چیز را محاسبه می کند و بعد می گوید :

« من می تونم اونو درمان کنم ، ولی اینجا ، توی اتاق خودم .»

این جمله ای نیست که بتوان به راحتی از آن گذشت . از همین جمله می توان به شخصیت و پختگی لوگ پی برد ؛ میتوان فهمید که او چقدر لکنت زبان را می شناسد .

کیست که نخواهد برای یک بار هم که شده پایش را به قصر بگذارد ؟

کیست که مایل نباشد به پادشاه نزدیک شود ؟

کیست که از فرصت به دست آمده و دمخوری با پادشاه نخواهد بهره مند شود ؟

 فیلم سخنرانی پادشاه

گاهی فشار مالی

زندگی سبب می شود شخص سرشت خود را زیر پا بگذارد و در بهترین شرایط اینگونه به خود توضیح دهد : « به خاطر رفاه زن و بچه ها و … این کار را می کنم و … .» شاید این افکار هم از ذهن گفتار درمان ما عبور کرده باشد ، ولی او قبل از هر چیز به توانایی خود متکی است . همین تسلط و اتکا به خود است که چنین جمله ای را می آفریند : « من می تونم اونو درمان کنم ، ولی اینجا ، توی اتاق خودم » چنین دیدگاهی حکایت از بینش عمیق دو موضوع دارد :

  1.  اعتماد به توانایی حرفه ای خود ، که در اثر تجربه های موفق حاصل می شود .
  2.  او می داند توانایی هایش هنگامی به بار خواهد نشست که درمانجو به سوی او بیاید و نه برعکس .

در فیلم سخنرانی پادشاه او به خوبی می داند اگر به قصر برود ، تمامی عناصری که با لکنت دوک پیوند یافته اند ، دست و پای مسیر درمان را خواهند بست و اجازه نخواهند داد تغییری در ارتباطات و دیدگاههای او ایجاد شود .

او می داند آرزوی افراد لکنت دار این است که فقط خیلی شیوا و منظم صحبت کنند ؛ ولی از این نکته غافلند که لازمه چنین گفتاری ، اصلاح و بازسازی دیدگاه ها و ارتباطات آنان می باشد و این مهم در محیط قصر حاصل نخواهد شد .

او می داند هر گاه بخواهد خاری را از پای پادشاه بکند ، فریاد می زند ، به غرورش بر می خورد ، عصبی می شود و برای حفظ تعادلش به پشتوانه های قدرت پناه می برد و به درون امکانات قصر می خزد .

بالاخره پادشاه به ملاقات گفتار درمان می رود .

در فیلم سخنرانی پادشاه لوگ با چالش بزرگی روبروست . از یکسو پادشاه می خواهد فاصله خود را با او حفظ نماید ؛ و از سویی دیگر ، « درمان » به یکی شدن و بی فاصلگی نیاز دارد . ببینیم او چگونه این مشکل را با مهارت هنرمندانه خود سپری می کند :

لوگ ضمن اینکه ظاهر خود را به احترام پادشاه می آراید ، کودک لکنت داری را به استقبال پادشاه و ملکه می فرستد . او دو هدف دارد :

– برخورد پادشاه با کودک لکنت دار ، به او می فهماند کسان دیگری هم هستند که درد او را می کشند و او تنها نیست .

– پادشاه ، در قصر خود پادشاه است ؛ ولی در اینجا او به عنوان یک فرد عادی مطرح می شود که می خواهد لکنت خویش را درمان کند .

لوگ سعی می کند با ایجاد فضایی عادی و خودمانی به پادشاه نزدیک شود که ناگهان پادشاه می گوید : نمی خواهید درمان منو شروع کنید ؟

« درمان » از دیدگاه پادشاه ، اجرای تکنیک هایی است تا لب و زبان و تنفس او را هنگام صحبت کردن رها سازد . ولی از دیدگاه لوگ ، از همان موقع که پادشاه را با کودک لکنت دار روبرو نمود ، درمان آغاز شده بود .

 

فیلم سخنرانی پادشاه

کشمکش دیدگاه های درمانگر و درمانجو را می توان به بهترین شکل ممکن در اولین برخورد آنها مشاهده نمود . در این درگیری ها که بیشتر به مبارزات شوالیه ها می ماند ، دقت به دو دیدگاه ضروریست :

  1.  تلاش لوگ برای نزدیک شدن به پادشاه ، که با مهارت بی نظیری صورت می گیرد . نکته ارزنده در تلاش او این است که نسبت به برخوردهای پریشان پادشاه _ که همه عکس العمل های لکنت او هستند _ هرگز دچار « واکنش » نمی شود .
  2.  تلاش پادشاه برای حفظ فاصله اش با لوگ و در نتیجه ناخواسته دوری جستن از تغییر روابط ودیدگاه هایی که با لکنت وی پیوند دارند .
  • پادشاه : نمی خواهید درمان منو شروع کنید دکتر لوگ ؟
  • لوگ : لطفا به من بگید لیونل   
  • پادشاه : من دکتررو ترجیح می دم   
  • لوگ : من لیونل رو ترجیح می دم ، من شمارو چی صدا بزنم ؟
  • پادشاه : سرورم ، قربان 
  • لوگ : برای اینجا یه کم رسمیه ، اسم شما چیه ؟ 
  • پادشاه : شاهزاده آلبرت – فردریک آرتور جرج 
  • لوگ : برتی چطوره ؟
  • پادشاه ( با ناراحتی ) اینو فقط خانواده ام استفاده می کنن 
  • لوگ : عالیه ،اینجا بهتره ما با هم برابر باشیم  
  • ………………..
  • لوگ : اولین خاطره شما چیه ؟
  • پادشاه : من اینجا نیومدم تا در باره مسائل شخصیم حرف بزنم  
  • لوگ : پس برای چی اومدید اینجا ؟
  • پادشاه ( با عصبانیت ) : چون که من لکنت زبان دارم  
  • لوگ : شما یه کم عصبی هستید ؟
  • پادشاه : اینم یکی از همه ایرادات منه  
  •  لوگ : از کی دچار لکنت شدید ؟
  • پادشاه : من همیشه اینجوری بودم  
  •  لوگ : شک دارم 
  • پادشاه : اینو به من نگو ! این لکنت زبان منه    

 [ یعنی : من بیش از تو صاحبنظر مشکل خودم هستم  ]

  •  لوگ : ولی این زمینه تخصصی منه ؛ من می تونم به شما اطمینان بدم  هیچ بچه ای با لکنت زبان حرف زدن رو شروع نمی کنه . برای شما از کی شروع شد ؟
  • پادشاه : ۵-۴ سالگی 
  • لوگ : عادیه   

 هدف لوگ : یعنی آقای پادشاه مشکل تو فقط به خودت اختصاص ندارد ، کسان دیگری هم هستند که در این مورد با شما مشترکند ؛ یعنی از پشت دیوارهای قصر بیا بیرون و با واقعیت روبرو شو

  • پادشاه : همانطور که گفتم یادم نمی یاد هیچوقت بدون لکنت حرف زده باشم
  • لوگ : می تونم باور کنم . وقتی فکر لکنتو می کنید ، ناراحت می شید ؟
  • پادشاه : شوخی نکنید
  • لوگ : وقتی با خودتون حرف می زنید چی ؟ هر کسی با خودش حرف می زنه برتی
  • پادشاه : دیگه اینجوری منو صدا نکن
  •   لوگ : من غیر از این شمارو چیز دیگه ای صدا نخواهم کرد
  • پادشاه : پس ما نمی تونیم با هم حرف بزنیم ، شما برای این پول می گیرید دکتر ؟
  • لوگ :شاید – خب ، وقتی با خودتون هم حرف می زنید ، لکنت دارید ؟
  • پادشاه : البته که نه
  • لوگ : این ثابت می کنه که بیماری شما دائمی نیست ؛ فکر می کنید دلیلش چیه ؟
  • پادشاه : نمی دونم ، برام مهم نیست .  من لکنت دارم و کسی نمی تونه درمانش کنه
  •  لوگ : من با شما شرط می بندم که می تونید اینجا بدون لکنت کتاب بخونید ؛ اگه من بردم ازتون یه سری سئوال می پرسم
  • پادشاه : و اگه من بردم ؟
  • لوگ : شما جواب نمی دید
  • پادشاه : معمولا سر پول شرط می بندن
  • لوگ : هر کس یه شیلینگ می ذاره ، چطوره ؟ بذارید پول شمارو ببینم
  • پادشاه : من پول همراهم نمی یارم
  • لوگ : من از اینکه پول همراهت نداری خیلی تعجب می کنم ، باشه من بهتون قرض می دم می تونید دفعه دیگه بهم پسش بدید
  • پادشاه : کی گفته دفعه دیگه ای هم هست ؟
  • لوگ : من هنوز قبول نکردم که شمارو درمان کنم

 آیا همراهان گرامی متوجه این کشمکش ها و کشتی گرفتن ها می شوند ؟ تلاش لوگ برای نجات پادشاه که در پس

 دیوارهای بلند و دست نیافتنی قصر پنهان شده ، و لگدها و چنگ انداختن های پادشاه برای حفظ این پنهانکاری فیلم سخنرانی پادشاه

هر بار که این قسمت فیلم را می بینم ، سینه ام فشرده می شود ، نفسم حبس مشود و احساس خستگی می کنم  )

فیلم سخنرانی پادشاه

در پایان این جلسه ، لوگ صدای پادشاه را که در حال مسکینگ ( masking ) ضبط شده ، به او می دهد ؛ ولی پادشاه با ناراحتی می گوید :

« خیلی ناامید کننده است ، فکر نمی کنم اینا به درد من بخوره » و از لوگ خداحافظی می کند .  

 در صحنه بعدی فیلم سخنرانی پادشاه ، پدر دوک ( پادشاه ) را می بینیم که مرتب در حال دستورالعمل صادر کردن برای گفتار ناهماهنگ پسرش است :

ریلکس باش 

نفس بگیر 

سعی کن  

یالا  

و …   

( چقدر سخت است تحمل کسانی که از روی دلسوزی ، ولی ندانسته و ناآگاه ، دستورالعمل می دهند و نقش درمان کننده را بازی می کنند )   

همین رفتارهای ناشیانه پدر و دیگر اعضای خانواده ، و همچنین شنیدن صدای خود که بدون لکنت ضبط شده ، سبب می شوند تا پادشاه بر سر یک دو راهی و تضاد قرار گیرد :

  1. راه اول = انصراف از درمان و تحمل فشارهای سنگین و خرد کننده لکنت زبان تا پایان عمر  
  2. راه دوم = تحمل رویارویی با گفتار درمان و تلاش برای انجام تمرینات و تغییر دادن دیدگاه ها و ارتباطات خود

دقت داشته باشیم که در این مرحله ، گفتار درمان از دید پادشاه فردی مطلوب و دوست داشتنی نیست .

شاید حس کرده باشد که تماس با گفتار درمان ، او را با چالش های ناشناخته و تجربه نشده ای روبرو خواهد ساخت :

– باز نمودن مشتی که سالها بسته بوده است

– ترس از تغییر و تحول

– احتمال شکست و تحمل درد ناامیدی  

* مقاومت در برابر دگرگونی و تغییر ، امری طبیعی به نظر می رسد ؛ به خصوص در مورد عارضه لکنت زبان      

بالاخره پادشاه راه دوم را بر می گزیند و با همسرش به دیدن لوگ می رود   

  • پادشاه : من فقط  به خاطر کار اومدم نه دلیل شخصی 

( منظورش اینه که مانند یک فیزیوتراپیست ، فقط روی گفتار من کار کن و با خودم کاری نداشته باش )  

  • گفتار درمان : اون چیزی که شما می خواهید فقط ظاهر مشکله ؟ !   
  • ملکه : بله شوهرم با سخنرانی مشکل فیزیکی داره  
  •  پادشاه : بهتره فقط اینو درمان کنید  
  • گفتار درمان ( با تمسخر ) : شما مکانیک می خواهید ! ما باید عضلات شمارو آروم کنیم و زبانتون رو قوی ، برای مثال با چرخوندن زبان و …  
  •   پادشاه : خوبه خوبه دقیقا همینو می خوام        
  • گفتار درمان ( با تمسخر ) : عضلات شما شله ، ما باید اونارو قوی تر کنیم ! خیلی ساده س   
  • ملکه : بله این درست همون چیزیه که ما می خواهیم  
  • گفتار درمان ( با بی تفاوتی ) : و این یه شیلینگ می ارزه 

( یعنی درمانی که روی لب و زبان متمرکز شده باشد ، کاملا بی ارزش است )   

 

  بالاخره در پایان این جلسه قرار می گذارند پادشاه هر روز به ملاقات گفتار درمان برود و تمرینات شروع می شود :

. تمرینات ریلکسیشن کلی   General relaxation

. ریلکسیشن عضلات لبها و صورت و …    

. کشیدن صدا ها     

. غلطیدن روی زمین

اما همزمان با تمرینات فوق که ارزش درمانی چندانی ندارند ، گفتار درمان تلاش می کند شخصیت و دیدگاه های کلاسه شده او را هدف قرار دهد _ تشویق پادشاه به فحاشی کردن ، نمونه ای از این تلاش است _ 

جلسه بعد به نقد و اشکالات فیلمنامه و موضوع لکنت زبان خواهیم پرداخت

جهت مشاهده ویدئو های بیشتر می توانید بر روی برچسب ویدئو کلیک نمایید.
همچنین پیشنهاد می کنیم حتما صفحه اینستاگرام کلینیک گفتار درمانی فرهمندپور را حتما دنبال (Flow) کنید.

  1. طباطبایی گفت:

    ضمن عرض سلام خدمت استادفرهمند پور هنوز موفق به دیدن این فیلم نشدم اما با این نقد تصمیم به دیدن این فیلم گرفتم.

  2. نرجس گفت:

    تنها کسی می تونه سینه اش از دیدن لحظات یک فیلم درد بگیره که فیلم و لحظاتش رو لمس کرده، اون رو تجربه کرده، حالا فکرشو بکنید افراد متفاوتند، یک درمانگر توانا با هر کسی کشمکش خاص خودش رو داره تا به هدفش برسه، من از نقد عالیتان که نتیجه تجربه چندین ساله تون بوده تشکر می کنم.

  3. مروارید برگستوان گفت:

    من خودم یک لکنتی هستم و نمیدونم چی بگم ولی خیلی سخته … نقد خوبی بود

  4. ملیحه گفت:

    آقای فرهمند پور عالیه من چند وقت توی نت دنبال شما میگشتم. کتاب راز لکنت شما خیلی جسورانه است. نظریات سلطان های لکنت راخیلی صریح نقد کردید واقعا عالی بود

  5. حسین دویرانی فر گفت:

    با سلام و خسته نباشید حضور محترم آقای فرهمند پور. با سپاس فروان از سایت پر محتوا و مفیدتون. منتطر ادامه ی نقدتون هستم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *