لکنت زبان چیست :

لکنت زبان عارضه ایست شرطی که موجب بروز لکنت ذهنی و لکنت ظاهری می شود.

عارضه: یعنی مشکلی که برای انسان پیش آید ( ژنتیک یا مادرزادی نیست .)

شرطی: یعنی بروز واکنشی معین، در شرایط خاص روانی .

لکنت ذهنی: شامل پیوند حلقه هایی است که در ذهن شخص صورت می گیرد.

لکنت ظاهری: شامل پیوند حلقه هایی است که نتیجه آن، لکنت کردن شخص است.

اغلب محققان، لکنت زبان را در مشاهدات ظاهری خود ( لکنت ظاهری ) یافته و آن را اینگونه تعریف می کنند:

” لکنت زبان عبارت است از قفل شدن، کشیدن و تکرار صداها یا سیلاب ها .”

حال آنکه می دانیم عمل لکنت کردن، فقط واکنشی به ذهنیت یا لکنت ذهنی شخص می باشد ؛ مشخص است که تعریف کردن واکنش را نمی توان تعریف خود موضوع دانست .

برای مثال ، 6 جوان لکنت دار هم سن را در نظر بگیرید که هر یک به نوعی هنگام سلام دادن، روی صدای / س / دچار اسپاسم می شوند:

جوان اول    ____  س ، س ، س ، سلام

جوان دوم    ____ س ………….سلام

جوان سوم   ____ قفل………….سلام

جوان چهارم ____   هه…………. ( خالی کردن هوای ریه ) سلام

جوان پنجم  ____ م ………….م ………….سلام

جوان ششم ____   ( با عرض ادب ) یا ( چطورید شما ) یا ( خوب هستید ) یا ( با سلام )

درتعریفی که معمولاً از لکنت زبان ارائه می شود، جوان ششم را نباید یک فرد لکنت دار دانست، زیرا دچار قفل، کشش، و تکرار نشده است . ولی تمامی کسانی که با لکنت زبان آشنایی دارند، به خوبی می دانند که هر ۶ جوان به یک اندازه با مشکلی به نام لکنت زبان درگیری داشته اند، زیرا همه ی آنها با چاله ی ذهنی لکنت روبرو بوده اند. به بیان دیگر، بزرگی چاله و نوع واکنش به آن هیچ تأثیری در اصل موضوع ندارد.

تعریف دیگری از لکنت زبان که در ایران متداول گردیده:

” لکنت زبان یک پدیده ی پیچیده ی روانی – حرکتی است .”

این تعریف ، جوان ششم را به عنوان فرد لکنت دار نمی شناسد، زیرا هیچگونه حرکتی از او سر نزده ! از این رو تعریفی که در ابتدا از لکنت زبان ارائه شد، سالهاست که به تأئید دوستان گروه درمان، باید آنرا کوتاه ترین و کامل ترین تعریف موجود از این عارضه دانست :

« لکنت زبان عارضه ایست شرطی که موجب بروز لکنت ذهنی و لکنت ظاهری می شود »

لکنت زبان
چرخه 9 مرحله ای لکنت زبان

علت لکنت زبان چیست :

دلیل اول

چنانچه به چگونگی آغاز و گسترش لکنت زبان دقت کنیم، درمی یابیم که نسبت دادن آن به عوامل عضوی بسیار دور از منطق است ( کتاب راز لکنت زبان )

دلیل دوم

تمامی کسانی که به عنوان «نظریه پرداز» علت لکنت را در ضایعه ای عضوی جستجو کرده اند،  نتوانسته اند محل و چگونگی عملکرد ضایعه را توضیح دهند.

دلیل سوم

به طور معمول، هرگاه با یک ضایعه (ژنتیکی، عصبی، مغزی) روبه رو هستیم، انتظار می رود شخص در هر وضعیتی، واکنش خاص با دامنه ای مشخص نسبت به آن ضایعه از خود بروز دهد. برای مثال، اگر آسیب در منطقه ی بیان مغز (بروکا) روی دهد، می توان انتظار داشت که شخص در کلیه ی موارد ارتباط گفتاری (تلفن، دانشگاه، خرید، افراد مختلف و غیره)، همیشه به یک طریق و به یک اندازه در «بیان گفتاری» خود دچار اشکال شود. در صورتی که نوع و میزان لکنت کردن (واکنش) شخص لکنت دار در موقعیت های ارتباطی گوناگون او مرتب در نوسان است.

دلیل چهارم

اگر بخواهیم علت لکنت را در ضایعه ای عضوی جستجو کنیم، لازم است غیر از لکنت کردن، شاهد اختلالات دیگری نیز در شخص لکنت دار باشیم. برای مثال، باید گاهی هم شخص هنگام دم و بازدم، بلعیدن غذا و غیره دچار اسپاسم یا حرکات غیرعادی دیگر  شود. این در حالی است که افراد لکنت دار، غیر از لکنت زبان (لکنت ذهنی و لکنت ظاهری) هیچ عارضه ی دیگری از خود نشان نمی دهند.

دلیل پنجم

تمامی افراد لکنت داری که مسیر درمان را طی کرده اند ( صاحبنظران واقعی این عارضه ) لکنت زبان را فقط یک عادت شرطی شده می دانند.

علائم لکنت زبان :

لکنت زبان

اگر از متخصصان غربی لکنت زبان سئوال شود که : علائم لکنت زبان چیست ؟

اغلب پاسخ می دهند : قفل ، تکرار ، کشش .

بنا براین ، اگر در گفتار شخصی این سه مشخصه دیده نشود ، آیا میتوان ادعا نمود که او لکنت ندارد ؟ خیر ، زیرا لکنت زبان علائم و ویژگی های مختلفی می تواند داشته باشد که تشخیص و ارزیابی آنها ، فقط از عهده کسانی بر می آید که با واکنش های این عارضه آشنایی کافی داشته باشند . در این مورد ، من دوستان گروه درمان را از هر مرجع دیگری صاحب نظرتر می دانم . روشن است درک عمیق این واکنش ها از عهده کسانی بر می آید که خود با آن دست و پنجه نرم کرده باشند .

علت اینکه متخصصان غربی تعداد افراد لکنت دار را یک در صد کل جمعیت ارزیابی می نمایند ، غفلت از دو نکته مهم می باشد :

  1. کمتر فرد لکنت داری را می توان یافت که به لکنت خویش اعتراف کند .
  2. علائمی را که به عنوان مشخصه های لکنت زبان ارائه می دهند _ قفل ، تکرار ، کشش _ فقط مربوط به بخشی از لکنت ظاهری می باشد و کل لکنت بان را در بر نمی گیرد .

در کتاب راز لکنت زبان ، دوستان گروه درمان تعداد افراد لکنت دار را بیش از سه در صد جمعیت تخمین زده اند ؛ ولی تخمین دوستان جدید به بیش از پنج در صد می رسد .

* خدا بخیر کند !

لکنت زبان

  • قفل

    ( اسپاسم تارهای صوتی در حالت بسته )

در این وضعیت ، تارهای صوتی هنگامی که روی هم قرار گرفته اند دچار اسپاسم می شوند و در نتیجه شخص نمی تواند از تارهای صوتی خود صدایی تولید کند

  • کشش

    ( اسپاسم تارهای صوتی در حالت تولید صوت )

در این وضعیت ، تارهای صوتی که به منظور تولید صوت به هم نزدیک شده اند ، دچار اسپاسم می شوند و در نتیجه شخص صدای مورد نظر را می کشد : آ….

  • تکرار

    (اسپاسم متناوب تارهای صوتی در حالات قفل و تولید صوت )

در این وضعیت ، اسپاسم تارهای صوتی به طور متناوب از حالت تولید صوت به حالت قفل رفت و برگشت می نمایند : آ ، قفل – آ ، قفل – ….

  • بازدم

    ( اسپاسم تارهای صوتی در حالت استراحت )

در این وضعیت ، تارهای صوتی در حالتی که کاملا از هم باز هستند دچار اسپاسم می شوند . در نتیجه تارهای صوتی نمی توانند به منظور تولید صوت به هم نزدیک شوند و هوای ریه بی هدف از بین آنها خارج میشود .

ویژگی های پنهانکاری لکنت زبان :

« ترفند » در موضوع لکنت زبان ، به مفهوم راه و چاره ای است که شخص به اجبار _ خواسته یا نا خواسته _ به آنها تن می دهد تا بتواند تعادل خویش را در برخی ارتباطات خاص حفظ نماید.

ساختار این ترفندها را می توان به سه دسته طبقه بندی نمود :

1. ترفندهای ساده

(از اینرو آنها را « ساده » می نامیم که فقط متوجه لکنت ظاهری شخص در هنگام صحبت هستند)

      • مترادف گویی
      • درنگ کردن
      • تولید صداهای کمکی
      • بازگشت
      • تغییر در تن صدا ، لهجه ، تلفظ

*چنین شگردهایی از خرد سالی تا بزرگسالی به تدریج پیچیده تر و گسترده تر می شوند.

2. ترفندهای ذهنی

(ترفندهایی هستند که شخص برای کاهش یا پنهان نمودن لکنت زبان ، در ذهن خویش اجرا می کند)

      • سکوت
      • حرافی
      • حاشیه گویی
      • تغییر دادن شخصیت و رفتار خود
      • دستکاری نمودن ذهن خود

*معمولا جوانان از هر دو ترفند بالا بهره می گیرند و اغلب هر دو را با هم پیوند می دهند.

3. ترفندهای برنامه ریزی شده

(همانطور که از نام آن بر می آید ، به برنامه ریزی و صرف وقت زیاد نیاز دارد و بیشتر حالت حمله و تهاجم در آن احساس می شود)

در این نوع ، شخص از ترفندها و واکنشهای برنامه ریزی شده ای استفاده می کند که زندگی را برای او به مراتب دشوارتر می سازد .

وجه اشتراک ترفندهای ساده و ذهنی این است که متوجه خود شخص می باشند ، یعنی شخص _ آگاه یا ناآگاه _ تلاش می کند گفتار یا ذهن خویش را تغییر دهد . ولی گاه ممکن است شخص به این نتیجه برسد که برای حفظ تعادل ، بهتر است در برخی ارتباطات ، به جای تغییر در خود ، شرایط و موقعیت های بیرونی را تغییر دهد :

  • تغییر مکان

تلاش می کند محل ملاقات با بعضی افراد را که شرایط دشوار خود می داند ، در مکانی قرار دهد که از نظر ذهنی تعادل بیشتری داشته باشد .

  • تغییر نوع ارتباط

تلاش می کند « نوع ارتباط » با افراد خاص و دشوار را به آنان تحمیل کند . مثلا در شرایط ذهنی خاصی به دوست دانشگاهی خود می گوید « رابطه ما فقط یک رابطه کاریه » ؛ و وقتی تاریخ مصرف این نوع رابطه پایان می یابد و به شرایط خاص ذهنی او تبدیل می شود میگوید « رابطه ما یک رابطه دوستانه چند ساله است .»

* درک این موضوع برای همراهانی که با ماهیت لکنت زبان آشنایی کافی ندارند ، بسیار دشوار به نظر می رسد.

  • تغییر جایگاه

هیچ یک از ترفندهای پنهانکاری به اندازه « تغییر جایگاه » انرژی و وقت شخص را به هدر نمی دهد و او را به یک زندگی نمایشی و المثنی وادار نمی سازد . از آنجا که این افراد زندگی را از دید ضعف و قدرت ، بالا و پایین ، توانا و ناتوان ، پرستیژ و امل و … می نگرند ، با انگیزه ای بسیار قوی تلاش می کنند در جایگاه قدرت قرار گیرند . قصد آنان برای رسیدن به میز ریاست و مدیریت ، قبل از آنکه پیشرفت حرفه ای باشد ، نگریستن به اطرافیان از جایگاه برتر ، و در نتیجه حفظ تعادل در ارتباط با آنها می باشد.

از نظر اخلاقی نمی توان به این افراد خرده گرفت و آنها را سرزنش نمود ؛ زیرا این رفتار مانند واکنش غریقی است که برای نجات و حیات ، ممکن است نا خواسته با نجات دهنده خود نیز در گیر شود.

هشدار

« تشخیص ویژگی های پنهانکاری در لکنت زبان » به ظرافت و تجارب خاص و گسترده ای نیاز دارد ؛ بنا بر این ، در صورت مشاهده چنین ویژگی هایی دراطرافیان خود ، هیچگاه آنها را _ حتی به شوخی _ به داشتن لکنت زبان متهم نکنید ، زیرا :

  1. کنجکاوی در دنیای درون افراد را باید فضولی نامید ؛ و می دانید بیان حقایق این عارضه ، از وظایف گفتار درمان است .
  2. اگر شخص لکنت نداشته باشد ، اعتبار شما کاهش می یابد .
  3. اگر لکنت داشته باشد ، شما سبب رنجش و آزردگی دوست خود شده اید.

اعتماد به نفس در لکنت زبان

لکنت زبان

به طور معمول، باورهای نادرستی از طریق کتاب ها و رسانه های مختلف به افراد لکنت دار و نیز خانواده ی آن ها انتقال می یابد. یکی از این باورها، موضوع « اعتماد به نفس » و ارتباط آن با لکنت زبان است. بسیاری از متخصصان لکنت زبان صحبت از افزایش دادن اعتماد به نفس درمان جویان خود می کنند.

بهتر است ببینیم در مورد اعتماد به نفس ، چه دیدگاه ها و چه تعریف هایی وجود دارد:

  1. اعتماد به نفس یعنی ایمان به توانایی های ذاتی و استعدادهای فطری خویش و ایمان به یاری خداوند در پرورش و گسترش آن…
  2. اعتماد به نفس یعنی باور به توانایی های خود… .
  3. اعتماد به نفس، خود باوری، حس اطمینان شخصی و جز آن، همگی سر و ته یک کرباس اند که همه مان کم و بیش آن ها را می شناسیم… .
  4. اعتماد به نفس یعنی احساس رضایت و اطمینان در وجود خود…
  5. اعتماد به نفس به مجموعه ای از باورها و احساسات یا ادراکی گفته می شود که هر شخص درباره ی خویش دارد و این که رفتارها و نگرش های عواطف خود را چطور تعریف کنیم…
  6. به رشد اعتماد به نفس کودک خود کمک کنید. بدون تعریف و تمجید بی جا، کودک را تشویق کنید تا اعتماد به نفس پیدا کند. تشویق، این پیغام را به کودک می دهد که او پذیرفته شده و محترم است …
  7. فرهنگ لغت، اصطلاح «اعتماد به نفس» را بی باکی توصیف می کند.

به نظر می رسد که این تعریف به طور کامل و صحیحی نباشد. این بی باکی نیست که ما در جست وجوی آن هستیم. به نظر می رسد که اصطلاح اتکا به نفس صحیح تر باشد. ما دوست داریم قادر به اداره ی امور خود باشیم و در هر وضعیتی احساس آسایش و راحتی کنیم.

اعتماد به نفس تا حد زیادی به روابط ما با دیگران مربوط می شود؛

دوست نداریم در برابر کسی احساس حقارت کنیم یا به وسیله ی کسی تهدید شویم، بلکه دوست داریم کسی باشیم تا بتوانیم با همه صحبت کنیم و در مقابل هیچ کس خجالت نکشیم و در هر حال، احساس خوبی داشته باشیم و بدانیم که تشخیص ما درست بوده است. ما اتکا به نفس و اعتماد به خود و احساس اطمینان را دوست داریم، البته دوست داشتن یک چیز است و داشتن آن چیز دیگر. همه ی ما علاقه مندیم که اعتماد به نفس داشته باشیم و چنانچه اعتماد به نفس کافی در ما وجود نداشته باشد، باید برای به دست آوردن آن تلاش کنیم.

چنین تعریف های متنوعی که تفاوت های اساسی با هم دارند، حکایت از ناشناخته بودن اعتماد به نفس دارد.

بنابراین، می توان گفت که هر کس می تواند تعبیر خاص خود را از اعتماد به نفس داشته باشد.

با این همه، موضوع اعتماد به نفس در میان مردم معنای خاصی برای خود یافته است:

« اعتماد به نفس » توانایی، قدرت یا قابلیتی است که می توان آن را کسب کرد (یا به روحیه و وجود خود تزریق کرد) و یک عمر زیر چتر آن خوشبخت و توانمند زیست.

برای مثال، وقتی می گویند «آن آقا اعتماد به نفس زیادی دارد»، در ذهن اطرافیان چنین تداعی می شود که آن آقا شخصی است توانا، با شهامت، خوشبخت و مسلط به زندگی.

لکنت زبان

اگر در قرون وسطی پدران روحانی بهشت را به مردم ساده دل می فروختند، در این زمان نیز عده ای «اعتماد به نفس» را به مردم می فروشند. آن ها برای جوانان از آرزو ها، شهامت، توانایی و آینده ای موفق صحبت می کنند و به او می گویند برای موفقیت و خوشبختی، باید اعتماد به نفس داشته باشید. جوان با شنیدن این صحبت ها، در رؤیای جوانی خود غرق می شود و می خواهد به منظور کسب موفقیت  ـ که از انگیزه های اصلی جوانی است ـ هرچه بیشتر «اعتماد به نفس» جمع آوری کند. او می خواهد برای موفقیت در تحصیل، کار، ازدواج، ثروت و… و نیز گفتار روان اعتماد به نفس کسب کند.

پرسشی که خود او هم نمی تواند پاسخی برایش داشته باشد این است که «اعتماد به نفس چیست و چگونه می خواهد آن را به دست آورد؟»

باید دانست صفاتی را که ما به کلمات «اعتماد به نفس» نسبت می دهیم، در دل «میزان توانایی شخص در انجام دادن کاری خاص» نهفته است. به این مفهوم که هر چه شخص در امور کاری تواناتر شود، میزان موفقیت (اعتماد به نفس) او نیز در آن فزونی خواهد گرفت. بنابراین، به جای رفتن به دنبال کلمات واهی «اعتماد به نفس»، باید مهارت و توانمندی خود را در کار مورد نظر افزایش داد. ولی به قدری از کودکی «اعتماد به نفس» را بر سر ما کوبیده اند، که نمی توانیم پوشالی بودن این «تابو» را به خوبی درک کنیم.

جوانی می خواهد برای اولین بار رانندگی یاد بگیرد. آیا می توان بدون آموزش رانندگی، اعتماد به نفس او را در این کار افزایش داد؟ در این مورد تردیدی نیست که افزایش اعتماد به نفس او در رانندگی، به طور مستقیم از افزایش مهارت او در این امر نتیجه می گیرد. در عمل، کلمات «اعتماد به نفس» ارزش و مصرفی ندارد و ما آن را با «میزان توانایی» اشتباه گرفته ایم. اگر بخواهیم به اجبار جایی برای آن بیابیم، باید گفت «اعتماد به نفس همچون سایه ی میزان توانایی ما در کاری خاص» است؛

و می دانیم که با کم و زیاد شدن سایه، چیزی تغییر نخواهد کرد.

لکنت زبان

با این حال، می توان درک کرد که به طور معمول، آدمی از شنیدن صحبت هایی که او را به رؤیاهای خوشایند و رنگی می برد، خوشش می آید؛ و دستمایه ی این خوش آمدن، نگریستن به توانایی خود از زاویه ای است که سایه ی آن برای مدتی در نظرش بلند جلوه کند. کسانی که به منظور درمان لکنت زبان، صحبت از افزایش دادن اعتماد به نفس شخص می کنند، درواقع، به جای افزایش مهارت ها و توانمندی ها در موقعیت ها و ارتباطات گوناگون، می خواهند با نصیحت و توصیه، بر طول این سایه بیفزایند:

  • سعی کن اعتماد به نفس داشته باشی.
  • هر روز تمرین اعتماد به نفس انجام بده.
  • باید اعتماد به نفست را تقویت کنی.
  • تو تلاش کن، حتماً موفق خواهی شد.
  • اگر موفق نشدی، باز هم تلاش کن.
  • دیگران موفق شده اند، تو هم خواهی شد.

به این ترتیب، بسیاری از جوانان لکنت دار، به دنبال این سایه (اعتماد به نفس واهی) از مسیر درمان منحرف و سرگردان شده اند.

تشخیص و ارزیابی لکنت زبان :

آیا لکنت زبان مانند بیماری های قلبی، به تشخیص و ارزیابی متخصص نیاز دارد یا مانند سالک روی گونه برای همه قابل تشخیص است؟

برای تشخیص لکنت زبان در یک فرد، باید گفت تعداد بسیار کمی از کودکان و بزرگسالان، نیاز به نظر گفتار درمان دارند. گاهی لازم است گفتار درمان، لکنت را از شبه لکنت و یا بیماری دیز آرتری تمیز دهد. ولی در اغلب مواقع (شاید بیش از ۹۵%) لکنت زبان نیاز به تشخیص متخصص ندارد زیرا مشکلی است که برای اغلب مردم قابل مشاهده و درک می باشد.

بسیاری از نویسندگان غربی  ِ مربوط (گفتار درمان) و نامربوط به موضوع لکنت زبان (روان شناس، روانپزشک، زبان شناس و…) ، تلاش می کنند «تشخیص و ارزیابی لکنت زبان» را به یک حرفه ی تخصصی پیچیده و گمراه بکشانند.

آن ها ضمن اینکه لکنت زبان را یک بیماری ناشناخته و غیر قابل درمان معرفی می نمایند، با ابداع انواع تست های طولانی، زمان بر و بی هدف به ماهیت و درمان، می خواهند جنبه های ظاهری (یا واکنش) این عارضه را متراژ و اندازه گیری کنند.

همانطور که می دانید نوع «واکنش» به یک بیماری یا عارضه، مبین ماهیت خود مشکل نیست، بلکه موضوعی وابسته به سن، شخصیت، فرهنگ اجتماعی، تربیت و میزان تحمل شخص می باشد.

بنابراین لکنت زبان عارضه ای نیست که بتوان آن را طبقه بندی یا ارزیابی نمود.

لکنت زبان را نمی توان با مقیاس هایی چون سنگ کیلو و متر اندازه گیری کرد و مثلا بگوییم لکنت این شخص از نوع تونیک یا کلونیک است؛ و یا لکنت خیلی شدید، لکنت شدید، لکنت متوسط و لکنت خفیف، هیچ یک بیانگر ماهیت و واقعیت این عارضه نیست.

اگر لکنت ظاهری شخصی بسیار کم و یا حتی صفر به نظر برسد، ممکن است بتوان در برقراری ارتباطات، آسیب کمتری برای او متصور شد (مثلاً بگوییم اضطراب و چون و چراهای کمتری در ذهن خود دارد.) ولی برای طی مسیر درمانِ او با فردی هم سن، که لکنت ظاهری شدیدی از خود بروز می دهد، نمی توان تفاوتی در نظر گرفت.

لکنت زبان

نتیجه:

لکنت زبان را تنها می توان از عمق یا تاثیری که بر ذهنیت شخص می گذارد اندازه گیری نمود؛ و تنها واحد  اندازه گیری آن، طبقه بندی سنی می تواند باشد:

  • گروه خردسال
  • گروه دبستانی
  • گروه نوجوان
  • گروه بزرگسال

  1. هاجر مرادی دوست گفت:

    با سلام و احترام
    استاد فرهمندپور از اینکه با مطالب و فعالیت های علمی- تخصصی جنابعالی آشنا شدم،بسیار خوشحالم.
    متاسفانه مفاهیم زیادی دستخوش سوءتعبیرها گردیده و باور عموم را به بیراهه می برد. که “لکنت زبان” یکی از این موارد است. اخیرا کلیپی را مشاهده نمودم که افرادی اعم ازهمکاران روان شناسان و سایرین، به آن توجه نشان داده و تحسین نموده اند. البته در راستای فرهنگ سازی و برخورد مداراگونه برای افراد مبتلا به این “عارضه شرطی” امری پسندیده است
    ولی پیام مستتر در این فیلم کوتاه، ناخودآگاه قصد دارد که ذهن را برای معلولیت نامیدن این عارضه آماده سازد که صحیح نمی باشد

    • کامبخش فرهمندپور گفت:

      عزیزم مخلص تنها کسی هستم که اثبات کرده لکنت مشکل عضوی نیست. اگر از عرایض مخلص چنین برداشتی شده، لطفا دقیق آنرا بفرمایید تا اصلاح کنم. با تشکر از همراهی و دلسوزی شما بزرگوار.

      • هاجر مرادی دوست گفت:

        سلام مجدد، خیر استاد محترم.جنابعالی بسیار دقیق ، تخصصی و دلسوزانه فعالیت می نمایید. تلاش های شما در فرهنگ سازی و ارتقاء بخشی آگاهی عمومی افراد جامعه، قابل تحسین است.

    • مدیر سایت گفت:

      عزیزم، برای مقابله با اینگونه نظریه ها، هیچ چیز بهتر از آگاهی رسانی نمیتواند موثر باشد. از شما و همراهان گرامی دعوت میکنم اجازه ندهید کسی به لکنت زبان انگ و اتهام ضایعه مغزی و ضایعه ژنتیکی وارد کند. بهتر است از گوینده بخواهیم مدارک علمی خود را ارائه دهد. مطمئن باشید که هیچ دلیلی برای علت لکنت مبنی بر ضایعه در اختیار ندارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *